جدول جو
جدول جو

معنی باب الخلج - جستجوی لغت در جدول جو

باب الخلج(بُلْ خَ لَ)
سوق البار، شهریست به یمن بین صعده و عثر و آن بین خصوف و مینا است، (از معجم البلدان: بار)، و رجوع به سوق البار شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بُلْ خَ)
یکی از پنج دروازۀ شهر قاهره: صفت شهر قاهره، پنج دروازه دارد... باب الخلیج. (سفرنامۀ ناصرخسرو چ برلین ص 63)
لغت نامه دهخدا
(بُلْ اَ زَ)
محله ای در بغداد. (منتهی الارب). محله ای بزرگ دارای بازارهای بسیار و محال بزرگ در مشرق بغداد، بدانجاعده ای محلهاست که هر یک از آنها شهرگونه ایست. (از معجم البلدان). عبدالله بن جبرئیل آورده است: ابوالحسن حرانی و سنان حکایات جالب بسیار دارند که از آن جمله است حدیث بریان کردن جگر و داستان آن چنین است که: شخصی در باب الازج جگرپزی داشت و هر وقت این دو تن از برابر او میگذشتند وی برمیخاست و با احترام آنان برپا می ایستاد تا میگذشتند. (عیون الانباء ج 1ص 227). در بغداد مردم محلۀ باب الازج که از اهل سنت و اکثر ایشان پیرو مذهب امام احمد بن حنبل اند از پذیرفتن اوامر ’خدابنده’ امتناع کردند... (سفرنامۀ ابن بطوطه ص 151، بنقل تاریخ مغول اقبال ص 318)... از مولد ابن احمد بن علی ابوالحسن معروف به ابن الهبل طبیب پرسش شد، پاسخ داد: در بیست و سوم ذیقعده سنۀ 525 هجری قمری به بغداد به باب الازج متولد شدم. (تاریخ الحکماء قفطی چ لیپزیک سال 1320 هجری قمری ص 239 س 13)
لغت نامه دهخدا
(بُلْ کَ رَ)
محلی بین همدان و اصفهان. (معجم البلدان ذیل فرّزین)
لغت نامه دهخدا
(بُلْ فَ رَ)
دروازه ای بدمشق. (عیون الانباء ج 2 ص 167)
لغت نامه دهخدا
(بُلْ ؟)
دروازه ای به بغداد. (عیون الانباء ج 1 ص 303)
لغت نامه دهخدا
(بُ ل خَ ضِ)
یکی از درهای مسجد بیت المقدس است. (عقد الفرید چ مصر 1259 ج 7 ص 299)
لغت نامه دهخدا
(بُتْ تَ)
نام دروازۀ جنوبی شهر آمد: و چهار دروازه بر این شهرستان (آمد) است همه از آهن بی چوب هر یکی روی بجهتی از جهات عالم... گویند جنوبی را باب التل... (سفرنامۀ ناصرخسرو چ برلین ص 11)
لغت نامه دهخدا
(بُلْ لاه)
یکی از چهار دروازۀ حلب: حلب را شهری نیکو دیدم بارۀ عظیم دارد...قلعۀ عظیم همه پرسنگ نهاده بقیاس چند بلخ باشد همه آبادان و بناها بر سر هم نهاده و آن شهر باجگاه است میان بلاد شام و روم و دیار بکر و عراق... چهار دروازه دارد:باب الیهود، باب اﷲ، باب الجنان، باب الانطاکیه... (سفرنامۀ ناصرخسرو چ دبیرسیاقی ص 12، چ برلین ص 84)
لغت نامه دهخدا
(بِ خَ لَ)
یکی از چهار دروازۀباروی شرقی بغداد:... تا المعتضدبالله احمد بن الامیر الموفق طلحه بن المتوکل علی الله که شانزدهم خلیفه بود، دارالخلافه به بغداد آورد و بعد از او تمامت خلفا متابعت او کردند و دارالخلافه آنجا داشتند و پسرش المکتفی بالله علی بن المعتضد، دارالشاطئیه و جامع طرف شرقی ساخت و چون خلافت بمستظهر بالله احمد بن المقتدی رسید، آنرا بارو و خندق بآجر ساخت دور بارو بطرف شرقیش که آنرا حرمین خوانند هجده هزار گام است و چهاردروازه دارد: باب خراسان و باب خلج و باب الحلبه و باب السوق السلطان... (نزهه القلوب چ لیدن ج 3 ص 34)
لغت نامه دهخدا
بخش انگیزه ها بخشی از نوشتار پزشکی درباره بیماری ها یکی از فصول طب است که در آن از اقسام امراض بحث شود: باز کن طب را بخوان باب العلل تاببینی لشکر تن را عمل. (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
درخدا، در رحمت الهی: سامری را آن هنر چه سود کرد کان فن از باب الهش مردود کرد. (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار