محله ای در بغداد. (منتهی الارب). محله ای بزرگ دارای بازارهای بسیار و محال بزرگ در مشرق بغداد، بدانجاعده ای محلهاست که هر یک از آنها شهرگونه ایست. (از معجم البلدان). عبدالله بن جبرئیل آورده است: ابوالحسن حرانی و سنان حکایات جالب بسیار دارند که از آن جمله است حدیث بریان کردن جگر و داستان آن چنین است که: شخصی در باب الازج جگرپزی داشت و هر وقت این دو تن از برابر او میگذشتند وی برمیخاست و با احترام آنان برپا می ایستاد تا میگذشتند. (عیون الانباء ج 1ص 227). در بغداد مردم محلۀ باب الازج که از اهل سنت و اکثر ایشان پیرو مذهب امام احمد بن حنبل اند از پذیرفتن اوامر ’خدابنده’ امتناع کردند... (سفرنامۀ ابن بطوطه ص 151، بنقل تاریخ مغول اقبال ص 318)... از مولد ابن احمد بن علی ابوالحسن معروف به ابن الهبل طبیب پرسش شد، پاسخ داد: در بیست و سوم ذیقعده سنۀ 525 هجری قمری به بغداد به باب الازج متولد شدم. (تاریخ الحکماء قفطی چ لیپزیک سال 1320 هجری قمری ص 239 س 13)
محله ای در بغداد. (منتهی الارب). محله ای بزرگ دارای بازارهای بسیار و محال بزرگ در مشرق بغداد، بدانجاعده ای محلهاست که هر یک از آنها شهرگونه ایست. (از معجم البلدان). عبدالله بن جبرئیل آورده است: ابوالحسن حرانی و سنان حکایات جالب بسیار دارند که از آن جمله است حدیث بریان کردن جگر و داستان آن چنین است که: شخصی در باب الازج جگرپزی داشت و هر وقت این دو تن از برابر او میگذشتند وی برمیخاست و با احترام آنان برپا می ایستاد تا میگذشتند. (عیون الانباء ج 1ص 227). در بغداد مردم محلۀ باب الازج که از اهل سنت و اکثر ایشان پیرو مذهب امام احمد بن حنبل اند از پذیرفتن اوامر ’خدابنده’ امتناع کردند... (سفرنامۀ ابن بطوطه ص 151، بنقل تاریخ مغول اقبال ص 318)... از مولد ابن احمد بن علی ابوالحسن معروف به ابن الهبل طبیب پرسش شد، پاسخ داد: در بیست و سوم ذیقعده سنۀ 525 هجری قمری به بغداد به باب الازج متولد شدم. (تاریخ الحکماء قفطی چ لیپزیک سال 1320 هجری قمری ص 239 س 13)
نام دروازۀ جنوبی شهر آمد: و چهار دروازه بر این شهرستان (آمد) است همه از آهن بی چوب هر یکی روی بجهتی از جهات عالم... گویند جنوبی را باب التل... (سفرنامۀ ناصرخسرو چ برلین ص 11)
نام دروازۀ جنوبی شهر آمد: و چهار دروازه بر این شهرستان (آمد) است همه از آهن بی چوب هر یکی روی بجهتی از جهات عالم... گویند جنوبی را باب التل... (سفرنامۀ ناصرخسرو چ برلین ص 11)
یکی از چهار دروازۀ حلب: حلب را شهری نیکو دیدم بارۀ عظیم دارد...قلعۀ عظیم همه پرسنگ نهاده بقیاس چند بلخ باشد همه آبادان و بناها بر سر هم نهاده و آن شهر باجگاه است میان بلاد شام و روم و دیار بکر و عراق... چهار دروازه دارد:باب الیهود، باب اﷲ، باب الجنان، باب الانطاکیه... (سفرنامۀ ناصرخسرو چ دبیرسیاقی ص 12، چ برلین ص 84)
یکی از چهار دروازۀ حلب: حلب را شهری نیکو دیدم بارۀ عظیم دارد...قلعۀ عظیم همه پرسنگ نهاده بقیاس چند بلخ باشد همه آبادان و بناها بر سر هم نهاده و آن شهر باجگاه است میان بلاد شام و روم و دیار بکر و عراق... چهار دروازه دارد:باب الیهود، باب اﷲ، باب الجنان، باب الانطاکیه... (سفرنامۀ ناصرخسرو چ دبیرسیاقی ص 12، چ برلین ص 84)
یکی از چهار دروازۀباروی شرقی بغداد:... تا المعتضدبالله احمد بن الامیر الموفق طلحه بن المتوکل علی الله که شانزدهم خلیفه بود، دارالخلافه به بغداد آورد و بعد از او تمامت خلفا متابعت او کردند و دارالخلافه آنجا داشتند و پسرش المکتفی بالله علی بن المعتضد، دارالشاطئیه و جامع طرف شرقی ساخت و چون خلافت بمستظهر بالله احمد بن المقتدی رسید، آنرا بارو و خندق بآجر ساخت دور بارو بطرف شرقیش که آنرا حرمین خوانند هجده هزار گام است و چهاردروازه دارد: باب خراسان و باب خلج و باب الحلبه و باب السوق السلطان... (نزهه القلوب چ لیدن ج 3 ص 34)
یکی از چهار دروازۀباروی شرقی بغداد:... تا المعتضدبالله احمد بن الامیر الموفق طلحه بن المتوکل علی الله که شانزدهم خلیفه بود، دارالخلافه به بغداد آورد و بعد از او تمامت خلفا متابعت او کردند و دارالخلافه آنجا داشتند و پسرش المکتفی بالله علی بن المعتضد، دارالشاطئیه و جامع طرف شرقی ساخت و چون خلافت بمستظهر بالله احمد بن المقتدی رسید، آنرا بارو و خندق بآجر ساخت دور بارو بطرف شرقیش که آنرا حرمین خوانند هجده هزار گام است و چهاردروازه دارد: باب خراسان و باب خلج و باب الحلبه و باب السوق السلطان... (نزهه القلوب چ لیدن ج 3 ص 34)
بخش انگیزه ها بخشی از نوشتار پزشکی درباره بیماری ها یکی از فصول طب است که در آن از اقسام امراض بحث شود: باز کن طب را بخوان باب العلل تاببینی لشکر تن را عمل. (مثنوی)
بخش انگیزه ها بخشی از نوشتار پزشکی درباره بیماری ها یکی از فصول طب است که در آن از اقسام امراض بحث شود: باز کن طب را بخوان باب العلل تاببینی لشکر تن را عمل. (مثنوی)